یا علی ابن موسی الرضا (ع) ادرکنی
تعلیم و تربیت پویا و خلاق
جهان علمی و اجتماعی ما، پُر از مسائلی است که برای حلّ آنها نیاز به روشهای جدید داریم. با توجه به وضعیتی که در جهان پیچیده و پُرشتاب به وجود آمده است و با پیدایش نیازهای مادی و معنوی جدید، تجدید نظر در روشهای تربیتی و نظام تعلیم و تربیت، ضرورتی حیاتی پیدا کرده است. پژوهشهای متعدد نشان داده است که خلاقیت در انسان به معنای پویائی، ابداع، نوآوری، ابتکار و بازسازی مجدد (بودو، 1358) در تمام ابعاد با شدّت و ضعف «بالقوه» و «پرورشپذیر» وجود دارد. بنابراین یک نظام تربیتی که پرورش خلاقیت را یکی از اهداف خود قرار داده است، باید از روشهایی استفاده کند که باعث پرورش خلاقیت گردند:
الف) روشهای پویا و ایستا: پژوهشگران، جامعهشناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت، روشهای تربیتی «پویا» را (در مقابل روشهای «ایستا») در پرورش خلاقیت، عاملی بسیار اساسی و مهم میدانند. (نلر، 1369). در روشهای تربیتی پویا، نظام تربیتی در پی رشد دائمی فرد و جامعه است در حالی که در نظام تربیتی «ایستا» هدف، حفظ فرد و جامعه، آنچنانکه هستند، میباشد. در یک نظام آموزش و پرورش پویا، هدف، کشف پرورش استعدادها، بهویژه استعدادهای خلاق انسان است. چنین نظامی متعهد است که شرایطی فراهم سازد تا فرد و جامعه از سلامت و کارائی بیشتری برخوردار شوند. این در حالی است که یک نظام تربیتی «ایستا» به دنبال این است که استعدادهای افراد را در قالبهای موجود شکل دهد.
پژوهشها نشان دادهاند که افراد پرورشدهند? پویائی و خلاقیت، در برقراری ارتباط و آموزش از روشهای خاصّی استفاده میکنند. این افراد غالباً «ارتباطی پویا و خلاق» با یادگیرندگان برقرار میسازند بدین نحو که:
1- کنجکاوی را به صورتهای مختلف در آنها تقویت و پایدار میکنند.
2- آنها را از راههای مختلف به پیدا کردن راه حلهای جدید تشویق میکنند.
3- «پیشقدمی» و «خودجوشی» را در آنها تقویت و تثبیت میکنند.
4- اعتماد به نفس و احترام به خود را در آنها پرورش میدهند.
5- استقلال و آزادی لازم را برای انجام فعالیتهای منطقی و تجربی در اختیارشان میگذارند. (شهر آرای، مهرناز1381:93)
در کنار این اقدامات، یک نظام تعلیم و تربیت پویا در ارتباط عاطفی- آموزشی از روشهای زیر استفاده میکنند:
ب) تشویق پویائی و خلاقیت: پژوهشهای انجام شده نشان داده است که افراد پروشدهند? پویائی و خلاقیت، در کنار نگرش مثبتی که نسبت به پویائی و خلاقیت دارند، ارتباط عاطفی عمیقتری با یادگیرندگان برقرار میسازند و همین موجب تقویت روحی? جستوجوگری آنها میگردد.
پ) استفاده از حواس: پرورشدهندگان خلاقیت، تا زمانی که یادگیرندگان به «تفکر انتزاعی» نرسیدهاند، به پرورش حواس و استفاده از آنها توجه خاصّی دارند. آنها یادگیرندگان را به مشاهد? طبیعت و پدیدههای طبیعی تشویق میکنند و استفاده از وسایل کمکآموزشی سمعی و بصری را به مخاطبین توصیه میکنند.
ت) استفاده از روش بحث و گفتوگو: در یک نظام تربیتی پویا و خلاق، سخنان خودجوش، گفتوگوهای آزاد و متفاوت که نیاز به داد و ستد اجتماعی دارد، اهمیت فراوانی دارد. این افراد درس را با مطرح کردن سئوالات آموزشی که فراگیر را به تفکّر وادار میسازد، شروع میکنند.
ث) فراهم آوردن فعالیتهای مبتنی بر تجربه: معتقدان به تفکّر خلاق بر این باورند که امکان «تجربه و آزمایش کردن» را به فراگیر دهند و خطاهای آنان را به عنوان فرایندی آموزنده در مسیر یادگیری میپذیرند و آنها را با سرزنش دلسرد نمیکنند.
ج) استفاده از روش تدریس «شاگردمحور»: در پژوهشی که دربار? خصوصیات معلمان خلاق انجام شد، بسیاری از معلمان پرورشدهند? خلاقیت بر این باورند که «دانستن یک فرایند است، نه یک نتیجه». این معلمان مخالفت خود را با روش تدریس «معلممحور» که عمدتاً بر تقلید و انتقال اطلاعات قالبی و از پیش طرح شده است، اعلام کردند. (همان منبع، ص95)
چ) «سیّالسازی» یا «کنکاش ذهنی»: در این روش به یادگیرندگان فرصت میدهند تا در جوّی آرام، به طور عمیق فکر کنند و بعد از در نظر گرفتن عوامل و جوانب مختلف، موضوع یا مسئله و جواب یا نظر خود را آزادانه مطرح کنند و سپس تأملی معقول و منطقی به گونهای که ارزیابی مانع ارائ? آزاد نظرات و افکار نشود، مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرند.
ح) استفاده از «تفکّر واگرا» به جای استفاده از «تفکّر همگرا»: پژوهشهای زیادی نشان دادهاند که متصدّیان امر آموزش، از «تفکّر واگرا» استفاده میکنند. در این نوع تفکّر که آن را «تفکّر آفریننده» نیز مینامند، تعداد و تنوع جوابها مورد نظر است و یادگیرنده به دنبال کشف روابط جدید بین پدیدهها است. روابطی که به طور معمول نامربوط و نامتجانس ترکیب شدهاند. اما در «تفکّر همگرا» یادگیرنده در چارچوب دادههای معیّن و از پیش تعیینشده به بررسی میپردازد و از بین جوابها یکی را انتخاب میکند.
خ) توجه به تفاوتهای فردی یادگیرندگان: مطالعات مختلفی نشان داده است که افراد پرورشدهنده که یک نظام پروشدهنده خلاقیت به تفاوتهای فردی یادگیرندگان در ابعاد مختلف پرورشی و آموزشی توجه خاصّی دارند و در نتیجه، انتظار «همنوائی» نیز در اینگونه نظامها کمتر است. آنها نه تنها همنوائی را تأئید نمیکنند، بلکه توجه خاصّی به فردیت و منحصر به فرد بودن هر یک از فراگیران دارند، از اینرو روشهای آموزشی خود را با روانشناسی تحوّل جسمانی ـ روانی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی تطبیق میدهند.
د) روش ادار? کلاس: یک نظام تعلیم و تربیت پویا و معتقد به خلاقیت، کلاس را به عنوان یک اجتماع کار، با تفاوت کار فردی و گروهی رهبری میکند تا ضمن برقراری «آزادی» معقول، هرج و مرج پیش نیاید.
نتیجهگیری:
با بررسی نظامهای مختلف روانشناسی- تربیتی متوجه میشویم که هم? نظامهایی که خلاقیت را مورد بررسی و کنکاش قرار دادهاند، در خصوص مفهوم خلاقیت، شیوههای پرورش و ویژگیهای افراد خلاق، دارای یکسری مفاهیم و راهکارهایی هستند. لذا برای حلّ مسائل علمی و اجتماعی، روشهایی را ارائه میکنند، که در استفاد? هر چه بهتر از نیروهای ذهنی، فرصتها، استعدادها و توان افراد، یاریرسانمان باشد. برای رسیدن به این هدف، توجه به بحثهای نظری در مورد خلاقیت و فلسف? هر کدام از این نظریهها، یک ضرورت تلقّی میشود و سپس باید برای رسیدن به هدف، به روشهای پرورش خلاقیت که در یک «نظام تربیتی پویا و خلاق» متبلور میشود، توجه خاصّی داشت.
دیدگاههای نظری در خلاقیت:
همزمان با بوجود آمدن مکاتب علوم رفتاری و شکلگیری چارچوب نظری این مکاتب، خلاقیت به خاطر ماهیت و اهمیت آن، مورد توجه مکاتب مذکور قرار گرفته است. هر کدام از این مکاتب، خلاقیت را بر پای? اندیشههای اساسی و پایههای نظری مکتب خویش، تعریف و تفسیر نمودهاند. از میان دیدگاهایی که در مورد خلاقیت بحث کردهاند، چهار دیدگاه «روانتحلیلگری» یا «روانکاری»، «رفتارگرایی» و «انسانگرایی» و در نهایت دیدگاه «فلسفه و عرفان اسلامی» را به طور خلاصه مورد بررسی قرار میدهیم:
الف) دیدگاه روانتحلیلگری: روانتحلیلگران معتقدند که خلاقیت از ناخودآگاه ذهن نشأت میگیرد. البته میان روانتحلیلگران در مورد چگونگی شکلگیری خلاقیت، اتفاق نظر وجود ندارد ولی آنچه که در مورد خلاقیت بین هم? دانشمندان و رهبران این نظریه اشتراک و اتفاقنظر وجود دارد، این است که خلاقیت به وسیل? فرایندهای اولیه صورت میپذیرد. فروید، رهبر اصلی این نظریه از یک دیدگاه آسیبشناسی به موضوع خلاقیت میپردازد. او معتقد است که تنها افراد ناشاد، رؤیا و خیال را تجربه میکنند. او میگفت که عدم نارضایتی امیال و آروزها باعث ایجاد تخیّل میگردد. به طور کلّی سردمداران این مکتب بر این نکته اتفاق نظر دارند که خلاقیت، در نتیج? تعارضی است که در بخش «ناخودآگاه» ذهن ایجاد شده است. «نهاد تلاش میکند تا راه حلی برای این تعارض پیدا کند. اگر راه حل کشف شده با ذهن ناخودآگاه هماهنگ نباشد منجر به نوعی بیماری روانی میگردد و اگر راه حل کشف شده با ناخودآگاه ذهن هماهنگ باشد، منجر به خلاقیت میگردد. از نظر این مکتب، بیماریهای روانی و خلاقیت، هر دو از یک منبع نشأت میگیرند، با این تفاوت که فرد خلاق، راه حل معقول و هماهنگ با ذهن خودآگاه اتخاذ میکند، ولی فرد بیمار، کنترلی بر رفتار خود ندارد و دچار افراط و تفریط میگردد (پروار 1381:27).
ب) دیدگاه رفتارگرایی: یکی از نظریاتی که در مقابل دیدگاه روانتحلیلگری به وجود آمد، نظری? رفتارگرایی بود. رفتارگرایان به شدّت روش «دروننگری» را مورد انتقاد قرار دادند و آنرا غیرقابل اعتماد میخوانند. آنها معتقدند که وظیف? روانشناسان این است که رفتار عینی را مطالعه کنند. چرا که تنها در این صورت است که پیشبینی و کنترل رفتار قابل کنترل است. خلاقیت در دیدگاه رفتارگرایی یک الگوی رفتاری ـ شناختی است که ابتدا ناآگاهانه است و سپس در متن یک محرّک ترکیب میشود. «اسکینر» مدافع روش «شرطیسازی فعال» در نظری? رفتارگرایی معتقد است که خلاقیت از تجدید سازمان فیزیکی که برای فرد ناآگاهانه است، منتج میشود و به همین علت است که تولیدات خلاق در این نظریه خودبهخودی است و شرطیشدن عامل به عنوان یک محرّک، به فرد این فشار را وارد میسازد تا برای یافتن راه حلّ موفقیت اقدام به رفتار خلاقانه کند. یعنی اگر افراد، تولیدات خلاقانه یک فرد را تشویق کنند، فرد شرطیشدن عامل را تجربه کرده است. (همان منبع ص 28).
ج) دیدگاه انسانگرایی: یکی دیگر از مکاتبی که توجه خاصّی به خلاقیت نموده است، دیدگاه انسانگرایی میباشد. به نظر میرسد که در دیدگاه مذکور، خلاقیت با واژههایی نظیر «سلامتی»، «خودشکوفائی» و «انسان کامل» ارتباط نزدیک داشته باشند. «مازلو» یکی از اندیشمندان این نظریه، یک سلسله از نیازهای بشر را به صورت یک هرم طراحی کرد که در پایین هرم، نیازهای فیزیولوژیک و در رأس هرم نیاز به خودشکوفائی یا خلاقیت تحقق پیدا میکند. وی میگوید تعداد کمی از مردم به مرحل? «خودشکوفایی» میرسند و علت این امر آن است که نیازهای سطوح پائینتر به طور کامل و به نحو احسن مرتفع نگردیدهاند. وی خلاقیت را در سه سطح معرفی میکند:
1. خلاقیت اولیه: این نوع خلاقیت از فرایندهای اولیه ناشی میشود که ما بر اساس آگاهی انتخاب میکنیم و تقریباً در همه وجود دارد، اما ممکن است فرد سالها بکوشد ولی نتیجهای حاصل نگردد.
2. خلاقیت ثانویه: ناشی از فرایندهای فکری بالاتری است که در این فرایند مقولههایی مانند: تجزیه و تحلیل، نظم و کارهای سخت جا میگیرد. انسانگرایان این مرحله را مرحل? انتقال مینامند.
3. خلاقیت ترکیبی: که ترکیبی از خلاقیت اولیه و ثانویه میباشد و کارهای بزرگ فلسفی، هنری و کشفهای علمی در آن جای میگیرد و این همان خودشکوفایی در طبقهبندی مازلو میباشد. (مازلو 1968)
د) دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامی: در این دیدگاه (عرفان اسلامی) به پیروی از قرآن مجید، «آفرینش» را به دو گون? امر و خلق معرفی میکند. خلاقیت انسان در این دیدگاه به این دلیل میباشد که منصب خلافت الهی دارد و خلاقیت بشر از تخیّل و خیال او تجلّی میگردد. انسان میتواند مخلوق خیال خود را تجسّم و به آن وجود خارجی ببخشد. خلاقیت در فلسف? اسلامی به معنای خلق از عدم میباشد (خامنهای، محمد 1381:5). در فلسف? اسلامی بین آفرینش از هیچ و عدم و آفرینش از ماده فرق میگذراند. آفرینش از هیچ عدم را «ابداع» و آفرینش از ماده را خلق نامگذاری کردهاند. (همانجا) به نظر میرسد که خلاقیت در این دیدگاه، با ایجاد از عدم سازگارتر باشد. مسلمانان پیش از آنکه با فلسف? یونانی آشنا شوند در قرآن کریم با کلم? «کن» آشنا شدند. به عنوان مثال میتوان نمونهای را در آخر سور? مبارک? «یس» پیدا کرد. در عرفان اسلامی و مکتب ملاصدرا، به پیروی از قرآن کریم، خداوند را دارای دو جنب? امر و خلاق میدانند. زیرا آفرینش چه از عدم محض و چه از ماده باشد، هر دو به وسیل? خداوند انجام میشود. در جستوجوی ریش? فلسفی خلاقیت در انسان، توجه به دو نکت? اصلی بسیار حائز اهمیت میباشد. اول، همین صفت الهی، یعنی صفت خلاقیت او از عدم محض که در قرآن کریم به «امر» تعبیر شده است. دوم، اصل خلاقیت و جانشینی انسان، بدین معنا که خداوند از تمام موجودات روی زمین، انسان را برای جانشینی انتخاب کرد. همچنانکه ضمن داستان آفرینش به موضوع جانشینی خدا اشاره میکند و میگوید خداوند به ملائکه فرمود که میخواهد مخلوقی بیافریند که جانشین او خواهد شد (سور? مبارک? بقره، آی? شریف?30). در این دیدگاه «انسان به اقتضای خلافت، دارای دو گون? امر و اراده است. نوعی از آن تکوینی و طبیعی است و میتواند منشاء آفرینش شود که آن را خلاقیت مینامند. نمون? دوم همان فرامینی است که انسان در افعال ارادی خود به عضلات و اندام بدن خود میدهد. (همانجا، ص6).
خلاقیت، بایدها و نبایدهای نظام تعلیم و تربیت
مقدمه:
یکی از مفاهیم مورد توجه دانشمندان علوم رفتاری و علوم تربیتی، بویژه متخصصان روانسنجی، «خلاقیت» میباشد. خلاقیت در معنای لغوی، «آفریدن»، «آفرینندگی» و یا «قو? ابتکار» و «قدرت ایجاد آثار نو» است. (انوری، حسن، 1381:2806). با اینکه پژوهشهای زیادی در زمین? خلاقیت انجام پذیرفته است، اما متخصصان و دانشمندان علوم تربیتی و علوم فناوری به تعریفی مشترک دربار? خلاقیت دست نیافتهاند.
مکاتب مختلف علوم رفتاری و تربیتی هر کدام بر پای? اندیشههای اساسی مکتبشان، تعریفی از خلاقیت را ارائه نمودهاند. گیلفورد خلاقیت را «تفکّر واگرا در حل مسائل» دانسته است. (عابدی، جمال: 1372:46) براون خلاقیت را اینگونه تعریف مینماید: «ابتدا مقدماتی ایجاد میگردد، سپس معجزهای رخ میدهد و عاقبت چیزی به اسم خلاقیت حاصل میگردد» (صبحی قراملکی، 1378:19). در تعریف دیگری از خلاقیت آمده است که: «خلاقیت فرایندی است که منجر به تدوین یا تولید عقاید، رهیافتهها و یا محصولات تازهای میشود که از اعتبار هنری و علمی برخوردار گردند» (خسرونژاد، 1374:319). «جورج اف، نلر» معتقد است که خلاقیت شامل تولید ایدههای جدید است. ایدههایی که به منظور حل مسائل مهم میتوان به کار گرفت. (مسدد، 1369:27) امروزه هدف اصلی نظام تعلیم و تربیت را پرورش انسانهای پویا و خلاق ذکر میکنند. آفرینش انسانهایی توانا برای انجام دادن کارهای نو، انسانهایی که کاشف، نوزا و نوآور باشند. این مسئله به ویژه با توجه به شرایط موجود در آستان? هزار? سوم، بیشتر قابل تعمق است؛ زیرا امروزه برای مقابله با مسائل فردی و اجتماعی پیچیده، به پرورش افرادی نیاز است که با اتکا به نیروی اراده و تعقل خویش، منطقی و خلاق اندیشیده و به جای وابستگی ناسالم و استفاده صرف از دستاوردهای اقتصادی- فرهنگی دیگران، مولّد دانش، فناوری، فرهنگ مناسب برای زندگی مستقل، فعال و خلاق در عصر دانایی باشند. بنابراین، رسالت مهم یک نظام تربیتی و آموزشی، فراهم آوردن شرایط مناسب برای رشد و شکوفائی همهجانبه فرد است و هم به علت مسئولیت ارتقاء شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و استفاده بهینه از اندیشههای خلاق، این ضروت وجود دارد که نظام تربیتی باید شرایط مناسب را برای استفاده از این اندیشهها فراهم سازد. در این نوشتار، به منظور درک بیشتر موضوع، با مرور نظرات و مکاتب مختلف علوم رفتاری و تربیتی دربار? خلاقیت: ابتدا ویژگیهای خلاقیت که مورد توافق اکثر متخصصان میباشد، مشخص میگردد. در نهایت راهکارهایی برای ایجاد یک نظام تربیتی خلاق ارائه میگردد.
امام علی (ع): الجنه محفو فه باالمکاره: بهشت کادویی است در مقابل درد سرهای بزرگ
هرکس مربی است باید بداند امور تربیتی , بهشت دردسر های بزرگ است.
مفهوم انتظار حضرت مهدی (عج) در اندیشه امام خمینی (ره)
امام خمینی (ره) دیدگاه حیاتبخشی در اینباره مطرح نموده است که به چند نمونه از سخنان ایشان اشاره میشود: «بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (سلامالله علیه) را از خدا بخواهند، ... و یک دسته دیگر انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءالله درست میکنند، دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد نداشته باشیم.
در جای دیگر با رد اینگونه برداشتها میگوید: «این منطق اشخاصی است که میخواهند از زیر بار در بروند، اسلام اینها را نمیپذیرد، اسلام این را به هیچ چیز نمیشمرد، اینها میخواهند از زیر بار در بروند، یک چیز درست میکنند دو تا روایت از این طرف و آن طرف میگردند پیدا میکنند... این خلاف قرآن است... اگر صد تا همچو روایتهایی بیاید ضربه به جدار میشود .
- موضوع «انتظار» مورد توجه ویژه امام خمینی بود و ایشان تلاش کرد تا با نقد برداشتهای ناصحیح از این موضوع، مفهوم درست آن را که پاسخگوی انسان معاصر باشد، ارائه دهد
بدینترتیب حضرت امام خمینی با هرگونه برداشت که موجب تخدیر مردم از انتظار ظهور شود به شدّت مبارزه کرد و با نقد و نکوهش کسانی که اندیشهها و برداشتهای ناصواب از انتظار حضرت مهدی(عج) ارائه میدهند و از خود سلب مسئولیت میکنند و همه مسئولیتها را متوجه امام زمان و محول به آن حضرت مینمایند، میگوید: «یک عدة دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است، آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم عَلَم باطل است، آنها خیال کرده بودند که نه هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هرکس عَلَم مهدی به عنوان مهدویت بلند کند، حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد آیا معنایش اینست که از ما دیگر تکلیف ساقط است؟ این خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن است ... شاید الآن هم بسیاری باور کنند که نه حکومت نباید باشد و زمان حضرت صاحب بیاید، و هر حکومتی در غیر زمان حضرت باطل است، این یعنی هرج و مرج، ما، درستش میکنیم تا حضرت بیاید.
در مجموع از سخنان حضرت امام بدست میآید که انتظار مورد توجه ویژه ایشان بوده و تلاش کرده با نقد برداشتهای ناصحیح از مسئلة انتظار، مفهوم درست و تفسیر زنده و کارآمد که بتواند پاسخگوی انسان معاصر باشد ارائه دهد. امام ضمن بیانی مبسوط میگوید: «در بعضی روایات هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه این که اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر، اسلحه داشته باشند برای این که با ظلم مقابله کنند با جور مقابله کنند، تکلیف است، نهی از منکر است بر همه ما تکلیف است. باید مقابله کنیم با این دستگاههای ظالم خصوصاً دستگاههایی که با اساس مخالفند.» همچینین میفرماید: «ما باید فراهم کنیم کار را فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت.
بیتردید این تفسیر از انتظار ظهور حضرت مهدی(عج) که در اندیشه و کلمات امام خمینی مطرح شده آنگونه که خود اشاره کرده است با روح و حقیقت اسلام سازگارتر است، زیرا انتظار ظهور به عنوان یک آموزة دینی و مذهبی باید بگونهای طرح و تفسیر شود که روحیّه تحرک، پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف و دستورات آسمانی و نشر حقایق دینی و زمینة عمل به آموزههای مذهبی را در میان افراد جامعه بیشتر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت سوق دهد و حیات دینی و معنوی را در کالبد فرد و جامعه تزریق نماید، چون اسلام دین زندگی و حیات در ابعاد مختلف آن است لذا فرمود: «یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و لرسوله اذا دعاکم لما یحیکم» یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید و مسئله انتظار نیز در قاموس اسلام بخصوص مذهب شیعه جزء زندهترین آموزههای الهی است که در انسان امید به آیندة برتر و حیات متعالیتری را نوید میدهد و این حقیقت را از تفسیر امام خمینی از جریان انتظار بخوبی میتوان دریافت کرد. پس به جرأت میتوان گفت در اندیشه امام خمینی موضوع مهدویت همانند بسیاری از حقایق دیگر اسلام، زنده، حیاتبخش و نویددهنده مطرح شده است. روحش شاد، اندیشهاش پاینده و انقلابش پایدار باد.
بیائید برای سلامتی وفرج آقا ومولایمان حضرت مهدی موعود (عج) وقائم آل محمد(ص) ختم صلوات بگیریم. سهم شما ده صلوات
درنگ نکن هم اکنون بگو:
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
حضرت مهدی در آیات قرآن
در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد که به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است.
در کتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» که توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد کتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات کریمه قرآن ذکر شده که در ذیل هر کدام یک یا چند روایت در تبیین کیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است.
در اینجا به ذکر چند روایت در این مورد، بسنده مى کنیم:
1 ـ امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین کلّه و لو کره المشرکون»(1) فرمود:
«به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و تا زمان قیام قائم (علیه السلام) نیز نازل نخواهد شد. پس زمانى که قائم (علیه السلام)به پا خیزد، هیچ کافر و مشرکى نمى ماند مگر آنکه خروج او را ناخوشایند مى شمارد.»(2)
2 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره آیه شریفه «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل کان زهوقاً» (3) فرمود:
«زمانى که قائم(علیه السلام) قیام نماید، دولت باطل از بین خواهد رفت.»(4)
3 ـ امام صادق (علیه السلام) در بیان معناى آیه کریمه «و لقد کتبنا فى الزبور من بعدالذکر أن الأرض یرثها عبادى الصّالحون»(5) فرمود:
«تمام کتب آسمانى، ذکر خداست، و بندگان شایسته خدا که وارثان زمین هستند، حضرت قائم(علیه السلام) و یاران او مى باشند.» (6)
4 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «الذین إن مکّنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزکاة...»(7) فرمود:
«این آیه درحق آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(علیه السلام)و یاران او که خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گردانده و بدعتها و باطلها را مى میراند.»(8)
5 ـ امام سجاد(علیه السلام) زمانى که این آیه شریفه را قرائت نمود: «وَعَد اللّه الّذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فى الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الّذى ارتضى لهم و لیبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى و لایشرکون بى شیئاً» (9) فرمود:
«به خدا سوگند! آنان شیعیان ما اهلبیت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمین و اقتدار بخشیدن به دین را ـ به وسیله آنان و به دست مردى از ما، که مهدى این امت است، تحقق خواهد داد و هم اوست که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد کرد که مردى از خاندان من که همنام من است فرا برسد و زمین را آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد آکنده سازد.»(10)
6 ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیه «أمّن یجیب المظطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء و یجعلکم خلفاء الأرض»(11) درباره قائم از آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده است. به خدا سوگند، او همان مضطرّ درمانده اى است که چون در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارد و فرج خویش از خدا بخواهد، خداوند دعایش را اجابت کند و بدیها را برطرف سازد و او را در زمین خلیفه قرار دهد.»(12)
پی نوشت:
ـ سوره توبه، آیه 33 اوست خدایى که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرو فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند اگرچه ناخوشایند کافران باشد.
2ـ کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ج 2 ،ص 670.
3 ـ سوره اسراء، آیه 81 ، بگو حق آمد و باطل از بین رفت، همانا باطل نابود شدنى است.
4 ـ الروضة ، ص 287.
5ـ سوره انبیاء ، آیه 105،به راستى بعد از ذکر، در زبور نوشتیم که بندگان صالح من وارثان زمین خواهند بود.
6ـ تفسیر على بن ابراهیم، ج 2، ص 77.
-7سوره حج، آیه 41، کسانى که اگر آنان را در زمین قدرت بخشیم نماز به پا مى دارند و زکات مى دهند.
8ـ تأویل الآیات الظاهرة ، کتاب خطى.
9 ـ سوره نور، آیه 55 ،خدا به مؤمنان و شایستگان شما وعده داده که آنان را در زمین همچون پیشینیان خلافت بخشد و دین مورد رضایت خود را براى آنان تمکین و اقتدار دهد و ترس آنان را به امنیّت تبدیل کند تا مرا بپرستند و شرک نورزند.
10 ـ تفسیر عیاشى، ج 3، ص 136.
11 ـ سوره نمل، آیه 62 ، جز خدا کیست که دعاى درمانده واقعى را اجابت کند و بلاء را رفع نماید و شما را خلفاى زمین قرار دهد؟
12 ـ تفسیر قمى ـ ج 2 ص 129.
خانواده و تربیت / نکته ها
با ورود بچه ها به محیط مدرسه، دوگانگی و کشمکشی میان محیط خانوادگی و محیط جدید ایجاد می شود. اما این تعارض از کجا ریشه می گیرد؟
مدرسه رفتن به منظور آموختن مهارت های جدید تفکر و اندیشه شامل خواندن و نوشتن و حساب کردن و ... بر شناخت بچه ها از دنیای پیرامون شان تأثیر گذاشته و دامنه آن به رشد جسمانی آنها کشیده می شود. اثر مدرسه رفتن بر رشد جسمانی در آموزش های حرکتی، زنگ های ورزش و تفریح و رسیدگی به مسائل بهداشتی خود را نشان می دهد. در محیط مدرسه و محیط آموزشی، بچه ها خود را میان هم سن و سالان دیده و دست به ترسیم تصویر از خود براساس نگرش های گروه همسالان می زنند. این تصویر جدید می تواند در تعارض با تصویر قبلی در محیط خانوادگی قرار گیرد. بنابراین مدارس تکالیف جدیدی را بر دوش بچه ها با ماهیتی رابطه جو گذاشته می توان گفت ورود بچه ها به مدارس به خاطر همین تکالیف جدید بحران زا است. زمانی که مدرسه تکالیفی فراتر از توان دانش آموز از وی می خواهد نطفه فرار از مدرسه بسته می شود. بچه مدرسه گریز را بچه ای توصیف می کنند که دارای هوش پایین تری بوده و هوشش برای سازگاری با درخواست های محیط آموزشی کافی نیست. رشد اخلاقی بچه ها در دوره مدرسه دارای جایگاه ویژه ای است. بچه ها از یک سو با ارزش های اخلاقی محیط آموزشی که توسط مدرسه و معلم ها تدریس می شود و از سوی دیگر با ارزش های اخلاقی گروه همسالان دست به گریبان است. بچه ها از 7 ـ 6 سالگی تا آغاز نوجوانی روابط عمده اجتماعی خود را در محیط آموزشی و گروه همسالان سپری می کنند.
عوامل مؤثر بر بیزاری بچه ها از مدرسه رفتن<\/h3>
1ـ پدر یا مادر ناآگاهانه نشانه های وابستگی در بچه شان را تقویت می کنند به گونه ای که جدایی از والدین برای بچه سخت شده و از مدرسه پا به فرار می گذارد.
2ـ کشمکش های درون روانی یا مدرسه هراسی می توانند از عوامل تسریع کننده یا زمینه ساز مدرسه گریزی باشند.
3ـ کشمکش های خانوادگی: روش های فرزندپروری اصولاً سه گونه اند: سهل انگاری، مستبدانه و آزادمنشانه که هم دیکتاتوری والدین و هم سهل انگاری آنان را می توان زمینه ساز فرار بچه ها از مدرسه دانست. زیرا در هر دو حالت فشار روانی روی بچه ها زیاد است. بچه ها نیاز به حمایت، امنیت و تأیید از سوی والدین دارند و آزادی بدون مرز، آنان را مضطرب و پریشان کرده و احساس تنهایی و بی پناهی خواهند کرد. بچه ها قادر نیستند به تنهایی مسیرشان را طی کنند چنانکه روش مستبدانه هم خلاقیت و اعتماد به نفس بچه ها را تخریب می کند. بنابراین هر دو شکل تربیت مستبدانه و آزادی بی حد و حصر و خارج از ضابطه، بیانگر جهل و بی دانشی والدین بوده و ناتوانی آنها را نشان می دهد.
4ـ می توان گفت مهم ترین عامل در فرار و بیزاری از مدرسه، عدم درک نیازهای اساسی بچه ها در خانه و مدرسه می باشد. مدرسه ناکام کننده و خانواده سرکوب کننده از آن جمله اند. روابط دیکتاتوری یا سهل انگاری در مدرسه و خانه منجر به آسیب هایی در سطح جامعه می شود. آسیب هایی چون دختران فراری، پسران بزهکار و ... از طرف دیگر محیط های چهارگانه یادگیری (مدرسه، خانواده، اجتماع و رسانه های جمعی) می توانند دو نوع رابطه با یکدیگر داشته باشند. 1ـ تعارض، 2ـ هماهنگی و همکاری.
چنانچه میان آموزش های محیط های چهارگانه رابطه ای مطلوب و منطقی وجود نداشته باشد شاهد نوعی سردرگمی، بی برنامگی و هرج و مرج در آموزش خواهیم بود. در این میان می توان دو محیط مدرسه و خانواده را آسیب پذیر دانست زیرا دو محیط دیگر یعنی اجتماع (همانند گروه دوستان و همسالان) و رسانه های جمعی آسان تر می توانند دانش آموز را تحت تأثیر قرار داده و آموزش هایی که در مدرسه و خانواده به آنها ارائه شده است را تضعیف نمایند
.: Weblog Themes By Pichak :.