سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 بررسی علل فرار کودکان از مدرسه  

 

نویسنده : ناهید فاضل

نوجوانی دوره ای است که در آن دانش آموز بیش از هر زمان دیگر نیاز به راهنمایی و مشاوره دارد. نوجوان ضمن مشورت با اولیا و مربیان، دست  کم باید بداند که چگونه خود را بهتر بشناسد و از برخوردهای زیان بخش در محیط خانه و مدرسه پرهیز کند. بدیهی است که خلاقیت و ابتکار فردی معلمان و اولیای خانه، با توجه به تفاوت های فردی کودکان و نوجوانان، نقش سازنده ای در امر مشاوره خواهد داشت، حال سوالی که پیش می آید این است که فرار از مدرسه چیست؟ به دانش آموزانی که به شکل های مختلف از مدرسه فرار می کنند و با غیبت های غیرموجه و بدون اطلاع والدین و اولیای مدرسه، به مکان های موردنظر خود پناه می برند، مدرسه گریز نیز می گویند. علت گریزان بودن و فرار از مدرسه دراین دانش آموزان حضور در مکان هایی است که به نسبت به مقتضیات سنی آنها برایشان محرک های جذابتری ایجاد می کنند.

علل فرار از مدرسه

1- ضعیف بودن زمینه درسی دانش آموز نسبت به محتوای آموزشی کلاسی 2- طرفداری مدیر مدرسه از معلم در مواردی که حق با دانش آموز است و در نتیجه به وجود آمدن عقده در دانش آموز 3- عدم ثبات عاطفی در محیط خانواده و نبودن کنترل مناسب در مورد رفت و آمد های فرزندان وایجاد یاس نسبت به مطلوب بودن محیط خانه و مدرسه در دانش آموزان مدرسه گریز 4- مخاطب قرار دادن دانش آموز با القاب ناشایست و در نتیجه ایجاد زمینه تحقیر و گریز از مدرسه در آنها 5- وجود فشارهای تحصیلی آموزشی و پایین بودن توانایی های جسمی و ذهنی دانش آموزان برای آماده کردن خود در جهت اجرای برنامه های آموزشی 6- شرطی شدن دانش آموز با تجربه های ناخوشایند تحصیلی، اجتماعی و عاطفی در محیط مدرسه 7- نبود زمینه های تفریحی در محیط خانواده، مانند رفتن به پارک و سینما و انجام گردش های دسته جمعی  8- ترس از مدرسه و اولیای آن در مورد غیبت های غیرموجه گذشته و احساس عدم توانایی برای انجام تکالیف درسی و جبران عقب ماندگی تحصیلی (روان شناسی کودکان محروم از پدر، مترجم خسرو باقری، محمد عطاران(1370)).

روش های پیشگیری و درمان

1- برقراری ارتباط عاطفی بیشتر با دانش آموزان گریزان از مدرسه در جهت کسب شناخت بیشتر از مشکلات ذهنی، روانی خانوادگی و تحصیلی آنها بدون توسل بستن به توبیخ، سرزنش و تنبیه (بررسی سوابق تحصیلی، معدل و ریزنمرات سال های گذشته) 2- تهیه حداقل امکانات رفاهی لازم در مدرسه و سازمان دهی فعالیت های متنوع ورزشی، هنری و فرهنگی تا محیطی شاد و پرتلاش فراهم آید 3- گفت وگو و مشاوره با والدین اینگونه دانش آموزان در جهت بررسی و ریشه یابی علل غیبت ها و مشارکت والدین در جهت پیگیری و نظارت بیشتر بر مناسبات و ارتباطات فرزندشان با دوستان و همسالان خود 4- تغییر نگرش و برداشت نوجوان از مدرسه و ایجاد زمینه های امید، اعتماد به نفس و دلگرمی او نسبت به مدرسه از طریق انجام گفت وگو و فعالیت های مناسب (لاندین، نظریه ها و نظام های روان شناسی، ترجمه یحیی سید محمدی 1378).
اصطلاح فرار از مدرسه پس از اجباری شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن 19 متداول شد. در آن هنگام، اصطلاح مزبور احتمالا تمام اشکال غیبت بدون اجازه از مدرسه را شامل می شد و تنها در این اواخر بود که کار بررسی غیبت در اشکال گوناگون و محتمل آن به تدریج آغاز شد، این امر بدان علت است که غیبت از مدرسه نشانه ای از یک اختلال است که نمی توان آن را به صورتی که ممکن است ترس های شبانه،خیس کردن بستر یا هوس غذایی را در خانه پنهان نگهداشت و از انظار مخفی کرد. احتمال می رود که علت دیگر این باشد که جامعه به طور کلی در این مساله شریک است و نه تنها والدین نسبت به طرح مساله در جامعه حساسیت دارند بلکه قانون هم در این زمینه اقداماتی اجرا کرده که ممکن است با شکست مواجه باشند. از اینها گذشته اصطلاح هراس از مدرسه بدین علت به کار می رود که اینک به طور گسترده ای مورد پذیرش قرار گرفت است، ولی اصطلاح روگردانی از مدرسه درجه شمول بیشتری دارد زیرا تمام مواردی که دارای عوامل روانی - اجتماعی باشند را در بر می گیرد. کودکی که از مدرسه رفتن خودداری می کند به تباه کردن آینده خود پرداخته است. از تماس های خارج از خانواده پرهیز می کند و شغل او به خطر می افتد و آینده اش به نحوی رقم می خورد که می توان آن را خودکشی اجتماعی توصیف کرد. مدرسه گریز کودکی است که بدون اجازه والدینش یا اولیای مدرسه از مدرسه غایب می شود، گرچه نوع دیگری مدرسه گریز وجود دارد و آن کودکی است که والدینش او را در خانه نگاه می دارند، زیرا حضور او در خانه می تواند منشا کمک به والدین باشد، بنابراین کودک یا خانواده می توانند منشا غیبت از مدرسه باشند و به عبارتی اگر کودک بدون اطلاع پدر یا مادر از مدرسه غیبت کند این را می توان مدرسه گریزی نامید و اگر پدر و مادر آشکارا کودک را ترغیب می کنند که به مدرسه نرود آن را می توان کناره گیری از مدرسه نامید.  کودکی که از مدرسه می هراسد ممکن است بخواهد که به مدرسه برود ولی در می یابد که نمی توان این کار را انجام دهد، در نتیجه این امر نشان دهنده این است که کودک از یک مساله عاطفی رنج می برد که از اضطراب شدید ناشی از ترک خانه ریشه می گیرد و او بدین علت نمی تواند به مدرسه برود که می ترسد خانه را پشت سر بگذراند.

مدرسه گریزی

اگر بررسی را با دانش آموزی آغاز کنیم که شدیدا مدرسه گریز است می توان ملاحظه کرد که هنگامی که والدین از مدرسه گریزی کودک اطلاعی ندارند، معمولا چنین پیش می آمد که کودک به همان مدتی که در خانه نبوده، در مدرسه هم غیبت داشته است. تصور والدین از اینکه کودک هر روز بعد از ظهر در موقع مناسب به خانه باز می گردد این است که او مدرسه بوده است. این نوع مدرسه گریزی غالبا یک واکنش نسبتا طبیعی نسبت به محیط هایی است که از نظر عاطفی خنثی و فاقد محرک های لازم است. به عنوان مثال عواملی که می توانند برپایه شرایط طبیعی نامطلوب به مدرسه گریزی منجر شوند و موقعیت هایی را در بر می گیرند که در آنها فشارهای آموزشی بیش از آن است که یک کودک کودن بتواند تحمل کند یا در موارد نادرتر آموزش در سطحی قرار دارد که برای یک کودک زیرک قابل اعتنا نیست یا اینکه محیط خانه از نظر نداشتن ثبات و حالت عادی غیرقابل اعتماد و بسیار ضعیف است. مدرسه گریزانی از این نوع علیه ناکامی و یاسی که در خانه یا مدرسه احساس می کنند می شورند. زیرا نیازهای یک فرد یا یک کودک نادیده گرفته شده است. گرچه مدرسه گریزها بیشتر کودکانی کودن هستند، ولی آنها معمولا تنومند و ماجراجو به نظر می رسند و خواهان تغییر مداوم هستند آنها فاقد علایق استوارند و در خردسالی از روابط گرم و صمیمی بی بهره بوده اند، خانواده آنها اغلب از هم پاشیده است و معمولا برای والدین نیرویی باقی نمی ماند که علاقه ای به رفاه کودک نشان دهند و قدرت آن را ندارند که انضباط کاملی برقرار کنند و کودکان غالبا دستخوش فقر مادی عاطفی هستند. امکان دارد نشانه ای در نظر اول روان نژادانه به نظر برسد ولی غالبا آشکار می شود که ناشی از فقدان تربیت اولیه و عدم توفیق در ایجاد عادات صحیح بوده است. خطرهایی که در این گونه مدرسه گریزی وجود دارند همان اشکال مختلف رفتار ضداجتماعی هستند که این رفتارها تقریبا به طور اجتناب ناپذیری در زندگی روزمره کودک منعکس می شود. ملایمترین صورت این عارضه، دروغگویی به والدین و معلم است و این هنگامی است  که آنها به غیبت او پی می برند و اگر کودک تصمیم بگیرد که به مدرسه باز گردد امکان داشت یادداشت های جعلی از خانه به مدرسه ارائه دهد یا اینکه سعی کند با تقلید صدای دکتر از طریق تلفن خود رامعذور بداند. خطرهای جدی تر از مقدار وقت آزادی ناشی می شود که کودک در خارج از سازمان مدرسه در اختیار دارد. پسران غالبا به عنوان نخستین اقدام به درون خانه ای خالی هجوم می برند و دختران ممکن است به سوی رفتار  افسارگسیخته سوق داده شوند. مسوول رفاه آموزشی در مدرسه گریزی و کناره گیری از مدرسه دارای رسالت مهمی است، زیرا اوست که بعد از مصاحبه با معلم مسوول از خانه افراد بازدید می کند در نتیجه مصاحبه های بعدی با کودک و والدینش، ممکن است مساله حل شود و کودک به مدرسه باز گردد و امکان دارد خانواده هنوز نیاز به معاضدت داشته باشد. مسوول رفاه آموزشی می تواند به عنوان یک رابط میان خانواده و موسسات خدمات اجتماعی عمل کند. تهیدستی را می توان با تهیه غذا و لباس از سوی اداره آموزش و پرورش تا حدودی کاهش داد، ممکن است نقایص آموزشی و جسمی مشخص شوند و کودک به بخش خدمات پزشکی مدرسه فرستاده شود، مسائل مربوط به تراکم جمعیت را می توان به اداره مسکن ارجاع داد، کودک برآشفته و ناراحت را به درمانگاه راهنمایی کودک هدایت کرد و... و در نتیجه مدرسه گریزی ممکن است عملی پایدار باشد ولی این امکان هست که مسوول رفاه آموزشی با پشتکار از مزمن شدن آن جلوگیری کند. در پاره ای از حادترین موارد که معمولا از نظر تاریخی در مدارس ابتدایی و فنی پیش می آیند، تماس های روزمره کمتری میان معلمان مدرسه و بخش رفاه ادارات آموزش و پرورش برقرار بوده است در نتیجه باید سعی کرد که با اجرای برنامه های رفاهی سالم و سازنده کودک را از معرض خطر قرار گرفتن نجات داد و روش های مثبت زندگی و بودن در جامعه را به این کودکان نشان داد.

هراس از مدرسه

یک کودک مدرسه هراس به خانه ای تعلق دارد که وضع مالی آن رضایتبخش و به احتمال زیاد به جای آنکه فاقد جو عاطفی باشد، از آن سرشار است، هوش اینگونه کودکان از حد متوسط بالاتر است. نتیجه ای که تاکنون به دست آمده است حاکی از آن است که ممکن است کودکان با هر سطح هوشی، با  هر زمینه اجتماعی و از هر خانواده ای و با هرگونه آرمانی، به مدرسه گریزی یا هراس از مدرسه دچار شوند. اصطلاح هراس از مدرسه اصطلاحی جامع و فراگیر است، ریشه بیشتر این حالات همان ترس از ترک خانه است و اگر کودک را وادار به این کار بکنیم، اضطراب او به هراس مبدل می شود. مدرسه نماینده دنیای خارج و نوعی واقعیت است که با واقعیتی که کودک در خانه تجربه کرده  متفاوت است، بعضی از کودکان مواجهه با این واقعیت را نمی توانند تحمل کنند و از این رو به آن چیزی روی می آورند که برای آنها مانوس تر است. مدرسه غالبا نخستین  مکانی است که کودک ناگزیر است که بدون حمایت مادرش در آن روزگار بگذراند. بیشتر کودکان این تغییر را بدون اینکه به روان نژندی مبتلا شوند می توانند تحمل کنند و رفتن به مدرسه برایشان مملو از هیجان است ولی حتی با این وصف اکثر ما می توانیم پاره ای از مساعدت هایی را که برای دفع ترس های ناشی از خرافات به کار می افتند به خاطر آوریم و اگر ما می توانیم چنین پدیده هایی را در طی زندگانی خودمان به خاطر آوریم و آنها را بپذیریم، می توانیم درک کنیم که هر یک از ما، ترس هایمان را به جهان خارج منعکس و روش های خاص خودمان را در برخورد با آنها پیدا کرده ایم. در مورد به وجود آمدن عارضه «مدرسه هراسی» کشمکشی از درون کودک به موقعیت مدرسه جابه جا یا منتقل می شود، بعضی از جنبه ها می توانند کودک را بسیار بترسانند، ولی اگر با آن ظاهرا به طریقی منطقی برخورد شود و مثلا مدرسه کودک را تغییر دهند یا او را از درسی که از آن متنفر است معذور دارند، کانون دیگری به زودی جایگزین آنها می شود، کودک برآشفته ممکن است نگرانی ای نشان  دهد که بسیاری از کودکان دیگر به درجات  کمتری آن را تجربه کرده باشند. آنها ممکن است به طریقی غیرمعمول، چیزهایی را خاطرنشان کنند که مشکل بسیاری از مردم باشد.
بعضی از کودکان ترس خودشان را به صورت ترس از لخت شدن برای ورزش و حمام گرفتن و شنا نشان می دهند و بسیاری از کودکان بهنجار هم  در این مورد اکراه دارند. این بی میلی به خصوص در مدارس متوسطه و به خصوص هنگامی که کودکان خود در حال سازگار شدن با تغییرات بدنیشان هستند بارزتر است. بسیاری از کودکان مدرسه هراس نشانه های روان تنی مشابهی  از خود نشان می دهند. آنها مخصوصا ممکن است در مورد غذا بهانه گیر شوند و از صرف صبحانه خودداری کنند، اینها لا غر می شوند و در واقع ممکن است حتی نتوانند بر روی پا بایستند، اگر فشار وارد بر آنها برای رفتن به مدرسه برطرف شوند، بیشتر این علا یم ناپدید می شوند. گرچه ممکن است این کودکان ناسازگار باقی بمانند امکان دارد که دیگران درصدد آن باشند که از زندگی بیشتر از این کناره گیری کنند و مدرسه تنها یکی از فعالیت های بسیاری است که آنها از آن کناره می گیرند، اینها ممکن است خود را در اتاقشان محبوس کنند و از دیدار مسوولا ن، دوستان یا بستگان خودداری کنند. یکی از عوامل عمده هراس از مدرسه عبارت است از آن آشفتگی ای که کودکان در صورت تغییر مدرسه احساس می کنند، به ویژه اگر این تغییر مربوط به انتقال از دوره اول به دوره دوم متوسطه باشد. برای آنها که سازش یافتن با محیط جدید هنگامی که برای نخستین بار به مدرسه ای پذیرفته می شوند کاری دشوار است، مدرسه موقعیت ویژه تنش زایی می شود، چنین نیست که  آنها نمی توانند فشار تحصیلی را تحمل کنند بلکه در مجموع این همان موقعیت جدید است که تحمل آن برایشان مشکل است. کودکانی که پدر یا مادرشان در خانه مریض است. در این موقعیت زمانی مخصوصا مستعد شکست هستند. چنین به نظر می رسد که پسرانی که مادرانشان مریض هستند بیشتر از دیگران آسیب پذیرند، ظاهرا آنها به گونه ای غیرعادی به مادرانشان متکی هستند و بیش از آن اندازه نگران حال آنها می باشند. در بسیاری موارد این کودکان مستعد پاره ای ناراحتی های عاطفی هستند و هراس از مدرسه تنها یکی از اشکال متعددی است که حالت رکود و شکست را منعکس می سازد. این شکل به واسطه عوامل تصادفی بروز می کند. بسیاری از این کودکان الگوهای اولیه وابستگی هایشان را در سالهای نوپایی با موفقیت به پایان نرسانده اند.
در نخستین قشرهای مدرسه هراسی که شناسایی شده اند خانواده نوعا دارای پدری کارگر و مادری است که فعالیت هایشان تقریبا به طور کامل در خانه متمرکز بوده است. در اینجا کشمکش را به مثابه نتیجه حاصل از تعامل میان کودک و مادر می توان دید در این کودکان ظاهرا هراس از مدرسه در صورتی پدید می آید که دو عامل مهم زیر با هم تلا قی کنند: 1- در اثر کشمکش اضطراب شدید عارض شود 2- در همین زمان ایمنی مادر در اثر پدیده هایی مانند: بیماری، زناشویی ناموفق، مضیقه مالی یا خواسته هایی  که او از آنها در رنج است مورد تهدید قرار گیرد. مادر در این موقعیت یاس آورش تا اندازه ای نیاز به آن دارد که کودک در خانه باشد. مادر و کودک هر دو به یکی از مراحل پیشین ارضای متقابل رجعت می کنند ولی در این مرحله ممکن است رابطه آنها از حالت عادی خارج شود و دشمنی و خواسته های کودک می تواند خاطر مادر را پریشان کند. نشانه یا عارضه هراس از مدرسه گرچه فقط یکی از شیوه های بروز درد است، به اختلا ل رابطه میان کودک و یکی از والدین اشاره دارد. در بسیاری از موارد بالینی کودکان نوجوانند و در هر کودکی در هر خانواده در این هنگام نوعی کشمکش وجود دارد و نوجوان معمولا  می کوشد که خود را از وابستگی به والدین و از قیدها رها کند و به تدریج مسوولیتی  را در قبال اعمال و افکارش بپذیرد. او هنوز به محیطی امن و قابل تحمل نیاز دارد که وجود مختلف شخصیت خود را در آن بیازماید. کودکان مدرسه هراس در این مرحله بیشتر هم به خانه و هم به مادر متکی می شوند و به علا وه با امتناع از رفتن به مدرسه در شیوه تصدی و حل مسائل زندگی خود سرسخت تر می شوند آنها می خواهند رشد کنند ولی از امکان شکستشان در راه ایفای وظایف اشخاص  بالغ بیم دارند، آنها از رشد زیاد بدنی  و نیروی خود و نیز بیداری بلوغ جنسی می ترسند، از این رو ترجیح می دهند که به رفتاری که در مرحله اولیه رشد مناسب بود بازگشت کنند تا دردسرهای رشد بیشتررا نداشته باشند و در این حین والدین هم با نظرات کودک مخالف هستند و تصورات آنها این است که دوران نوجوانی دورانی است که در آنها کودک یا نوجوانشان را از دست می دهند بنابراین با هم در کشمکش و تعارض هستند. کودک مدرسه هراس را به درمانگاه های راهنمایی کودک می فرستند که این خود اقدامی به جا است زیرا در این زمینه به معاضدت کل گروه که خود متشکل از روان شناس، روان پزشک و مددکار اجتماعی است نیاز است. در این موارد فرض بر این است که غیبت از مدرسه مبنایی عاطفی دارد. بنابراین معیارها به شرح زیر هستند: 1- پدر یا مادر می کوشد که کودک را به مدرسه بفرستد ولی در این کار موفق نمی شود 2- کودک در شماری از مسائل دارای اضطرابی ناموجه است و حال آنکه دیگر کودکان نسبتا به خوبی با آنها سازگاری دارند و به علاوه چنین است که اضطراب با دادن اطمینان مجدد برطرف نمی شود بلکه از کانونی به کانون دیگر منتقل می شود 3- کودک عوارض جسمی عود کننده ای دارد که برای آنها علت مناسبی نمی توان یافت و این عوارض هر بار کانون خود را عوض می کنند.

درمان به منزله روندی
در جهت منشا کشمکش

 هدف روان درمانی از پرداختن به کشمکش های اصلی یا آن آسیب های روانی که این هدف «دوگانگی عاطفی» را به عنوان بخشی از زندگی روزمره دربر می گیرد. باید به والدین کمک کرد تا با واقعیت های مربوط به احساسات خودشان و کودکشان روبه رو شوند. برخی از والدین از واقعیت های مربوط به مرگ می رسند و کودکان آنها نیز جرات نمی کنند که به مدرسه بروند آن هم نه به این علت که نمی دانند به هنگام حضور در مدرسه چه پیش خواهد آمد، بلکه از آن جهت که نگرانند درغیاب آنها در منزل چه اتفاقی ممکن است روی دهد. با وجود این انتقاد از والدین به این علت که در آماده کردن کودک از لحاظ عاطفی کوتاهی کرده اند همانند تادیب خود کودک کاری عبث است.

جنبه های فرهنگی

آسیب شناسی و نیز درمان با فرهنگ ارتباط دارد از آنجا که مسائل از لحاظ نحوه ارائه متفاوتند، متخصصانی که آموزش دیده، واجد شرایط و با تجربه هستند، از خودشان توقع دارند که بتوانند گونه جدیدی از مساله را که برای آن هیچ گونه آمادگی کسب نکرده اند  مورد بررسی قرار دهند. در این مرحله آنها باید از نشان دادن واکنش نسبت به مساله با آن بخش از شخصیتشان که آموزش ندیده است اجتناب کنند. آنها همچنین باید این را بدانند که هنگامی که یک متخصص نسخه ای برای عملی تجویز می کند که از قلمرو تخصص او خارج است، نحوه عملکرد او غیرعلمی و گاهی هم غیرمعقول است.
گزارش های مربوط به درمان به طور عمده به دو دسته تقسیم می شوند: یکی آنها که از یک بازگشت برنامه ریزی شده احتمالی کودک به مدرسه حمایت می کنند و دیگر آنها که طرفدار بازگشت هر چه زودتر کودک به مدرسه هستند. در موارد نخستین فشاری بر کودک اعمال نمی شود و مسائل او پیش از آنکه برنامه مشترکی برای پذیرش مجددش به مدرسه طرح شود مورد بررسی قرار می گیرد. در موارد دوم از آنجا که درمانگر هر چند به طور محدود اصرار دارد که کودک هر چه زودتر به مدرسه بازگردد گاهی اقدامی که به عمل می آید با بصیرت کافی همراه نیست. در این نوع درمان هنگامی که به کودک کمک می شود که او به طور مداوم گرچه هر روز به مدت چند دقیقه در موقعیت مدرسه با مساله خود مواجه می شود. عیب این روش این است که وقتی کودک از مدرسه به خانه بر می گردد انگیزه ادامه درمان از بین می رود (بیزاری از مدرسه. جک اج. کان چین پی. نورتسن وهوارد سی. ام. کارون، مترجم حسن سلطانی فر، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ سوم، 1370)

 

 

 




تاریخ : یکشنبه 89/2/19 | 2:2 عصر | نویسنده : سید علی سیادتی | نظر
 
جایگاه معلم در فرهنگ اهل بیت علیهم‏السلام



از بهترین امتیازات جامعه بشرى هنر معلمى است. معلم با تعلیم و نشرِ علم، انسانها را به سوى کمال و پیشرفت سوق مى‏دهد و عشق و ایمان را بر لوح جان و ضمیر پاک انسانها ثبت مى‏کند و نداى فطرت را در فضاى عالم طنین‏انداز مى‏گرداند. در حقیقت تمام ترقیات و کمالات انسانها مدیون معلم است. اساسا تعلیم و تعلم از نعمتهاى خداوند متعال است که اول براى انبیاء و اولیا و سپس به دیگران ارزانى داشته است.به این جهت، معلم بودن از ویژگیهاى انبیاست. خداوند متعال مى‏فرماید: «هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الاْءُمِّیِّینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَـتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَـبَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَـلٍ مُّبِینٍ »؛ «او کسى است که در میان جمعیّت درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى‏خواند و آنها را تزکیه مى‏کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى‏آموزد و مسلما پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.»
بزرگ‏ترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به این ویژگى خود افتخار مى‏کرد. آن بزرگوار زمانى که با دو گروه در مسجد مواجه شد که گروه اول عبادت مى‏کردند و گروه دوم به آموزش علم مشغول بودند، گروه دوم را که در محضر استادى علم مى‏آموختند، افضل دانست و فرمود: «اِنَّمَا بُعِثْتُ مَعَلِّما همانا که من به عنوان معلم مبعوث شده‏ام.»
آن حضرت چنان براى معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش مى‏فرمود: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُعَلِّمِینَ وَاَطِلْ اَعْمارَهُمْ وَبارِکْ لَهُمْ فى کَسْبِهِمْ؛ خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانى به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!»
آرى، معلمى از خصوصیات انبیا و از صفات محبوب آنان مى‏باشد. در مقام پاسداشت از تلاشهاى معلمان سخنى بالاتر و زیباتر از کلام مولاى متقیان، حضرت على علیه‏السلام نمى‏توان یافت که فرمود: «مَنْ عَلَّمَنى حَرْفا فَقَدْ صَیَّرَنى عَبْدا؛ کسى که به من یک حرف بیاموزد، مرا بنده خود کرده است.» البته این شرافت و فضیلت براى معلم، زمانى ارزشمند است که بتواند این موهبت الهى را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به آموزش بپردازد.
 

برگرفته از:http://askquran.net




تاریخ : سه شنبه 89/2/7 | 12:29 عصر | نویسنده : سید علی سیادتی | نظر

جایگاه عید نوروز در اندیشه اسلامی

زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی                                 از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

سخن در پرده می گویم  زخود چون غنچه بیرون آی                که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

عید نوروز پرتویی دلربا و چهره ای زیبا از آفرینش است که پیش از خود انبوه انسان ها را به تلاش و کوشش فرا می خواند ، عیدی است که همراه خود شادی دیده ها و شادمانی دل ها را آورده ، غنچه لبخند بر لبان افراد نشانده  و افزون بر ظاهر آراسته ، باطن پیراسته ای را برای بسیاری از انسان های سبز سیرت به ارمغان می آورد .

دیر زمانی است که ایام و آن آثار با نگاه های گوناگونی دیده می شود ، برخی با نکوهش و تحقیر ، بعضی دیگر با شک و تردید و عده ای با بزرگداشت و تجلیل بدان نگریسته ، سخنان متفاوت و حتی متضادی در باره عید و آثار آن بیان کرده اند که گاه با افراط و تفریط همراه بوده است و انبوه شیفتگان دانش و دانایی را در حیرت و سرگردانی فرو برده اند ، از این رو بسیاری از ما درباره عید و اثار آن پرسش هایی داریم مانند : عید یعنی چه ؟ و دیدگاه هایی که در این باره وجود دارد چیست ؟ دیدگاه مطلوب و مقبول در باره عید نوروز در آموزه های فرهنگی ما چیست ؟ اداب عید نوروز کدام است ؟

مفهوم عید و دیدگاه های گوناگون  :

عید به معنای عود و بازگشت است ، همان گونه که عیسی بن مریم (ع) به خدای خود گفت : « الهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا ولاولنا و آخرنا » ( سوره مائده  ایه 114 )  پروردگارا ، ای آفریدگار ، فروبفرست بر ما غذایی آسمانی تا عیدی برای اول و آخر ما باشد .

نگاه نخست : به عید از سوی کسانی که عید نوروز را خرافه پرستان دانسته که به ما ارث رسیده است و برای کم رنگ کردن عید های الهی همانند عید غدیر خم ، قربان ، فطر ، جمعه است . از این رو زرتشتیان در ایران بدان اهمیت فراوانی داده اند و با مراسمی جون جهارشنبه سوری ، نحسی سیزده ، و مراسم سیزده بدر ، شیوه ای ناشایست به جای گذاشته اند . دلیل اینان رفتار امام هفتم (ع) است که از نشستن و جلوس در عید نوروز و حضور در مراسم این روز خودداری ورزید ند .

دیدگاه دوم : مخصوص کسانی است که عید نوروز را عیدی ارزشمند از نیاکان ما در ایران زمین می دانند که عظمتی روز افزون دارد . با آن طبیعت سبز ، امید و رویش به دنبال خود آورده و ید و بازدید ها غبار کدورت ها را زدوده ، صمیمیت و مهربانی به ارمغان می آورد و با ضیافت ها و ، لباس های نو ، مسافرت ها و جوش و خروش در زندگی ، افزون بر مراسم ملی ، نوحی احیای گری ارزش های مذهبی نیز فراهم می شود .

دید گاه سوم  : بر این باورند که ما اصول خدشه ناپذیری در فرهنگ خود داریم که برتری و ارزش آنها در زندگی های انسان شناختی ، روان شناسی و جامعه شناسی ، گستره ای از معرفت و بینش نصیب انسان می سازد همانند مبانی چشم گیری جون :

1- دستیابی به کمال و تکامل و رسیدن به مقام والای خلیفه اللهی به عنوان نخستین هدف آفرینش

2- احترام آداب و رسوم و سنت های ملی و عادات قبیله ای به هنگام عدم اصطحکاک هر یک با اصول بنیادین  دینی

 اینان بر این باورند که زمان و مکان در ذات خود – بدون حادثه و یا حماسه ای – هیچ ارزشی ندارد بلکه قداست یا نحوست ایام به خاطر حضور ارزشی از ارش های الهی یا نبود صفتی از صفات الهی است .

حضور هاله ای از عظمت زرین و جاودان اطراف برخی مناسبت ها ، بدان خاطر است که هریک چونان بیرقی همیشه برافراشته و نشانی نمایان ، مسیر سعادت نیکبختی و هدایت را به انسان می اموزد ، از این رو آداب خاصی نیز برای هریک وجود دارد ، همانند روز ولایت و رهبری (عید غدیر خم ) ف روز ذبح حیوان هوای نفس ( عید قربان ) ، روز شادی و موفقیت در اردوگاه رمضان ( عید فطر ) و ...

حال اگر چنین ویژگی برای عید نوروز نیز وجود داشته باشد ، بی شک عید نوروز عظمتی فرا ملی یافته ، شعاع عرشی ان افزون تر از ابعداد محدود خاکی آن می گردد . چنان که امام علی (ع) به خاطر کار پسندیده یکی از اصحاب خود در روز عید نوروز ، بدو فرمود : « هر روز ما را نوروز سازید »  و در سخنی دیگر در باره نوروز فرمودند : « هر روز برای ما نوروز است . »

پس عید نوروز ، روزی خجسته و فرخنده است اما برای چه کسانی ؟ و چگونه ؟ اگر جلوه بندگی یابد و یا روز پیمان با بندگان در دوری از نافرمانی خدا و یا به گفته پیشوای ششم امام کعفر صادق (ع) گشایش سختی ها و اندوه شیعیان و اهل بیت (ع) در آن رخ دهد ، در این صورت نه تنها عید باستانی  بلکه  عید آسمانی خواهد بود که روزی نو ف با شکوه و سرنوشت ساز خواهد بود . انچه معیار اصیل در این میان است ، بینش ، گرایش ، کنش و واکنش است .

عید در گفتار  معصومین (ع) :

عید در نگاه معصومین (ع) از ارزشی خاص برخوردار است ، از این رو شب عید ، صبح عید ف طهر و روز عید دارای اعمال ویژه ای است گو این که لحظات روز عید با غیر آن هیچ تفاوت ظاهری ندارد اما در سخنان پیشوایان معضوم (ع) پاره ای اعمال دارای ارزشی برابر با « بیست حج » دانسته شده در حالی که همین عمل در « روز عید همسان یکصد حج » معرفی شده است .

رسول اکرم (ص) می فرمود : « خداوند از هرچه آفرید تعدادی را برای خود برگزید ، از میان شبها ، شب های جمعه ، شب نیمه شعبان ، شب قدر ف و شب های عید فطر و قربان و از میان روزها روز های جمعهو عید را انتخاب نمود .»

برخی روایات عظمتی افزون برای عید نوروز دانسته اند ، زیرا عید غدیر خم را برابر با اول فروردین سال دهم هجری خورشیدی قلمداد کرده اند از این رو رنگ و عطری الهی و ولایی به نوروز بخشیده اند .

یکی ار یاران امام صادق (ع) روز عید نوروز خدمت ان حضرت رسید . امام به او فرمودند :« امروز را می شناسی ؟ » او گفت : روزی است که عجم ها ان را بزرگ می شمارند و در آن روز به یکدیگر هدیه می دهند .

حضرت فرمودند :«  ... امروز روزی است که که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت تا او را عبادت و به او شرک نورزند و به پیامبران و حجج الهی و ائمه معصومین ( ع) ایمان بیاورند .... در این روز قائم ما ظاهر شود و نوروزی نمی رسد مگر این که ما اهل بیت ظهور و گشایش آن را توقع داریم جون نوروز از روز های ما و شیعیان ماست .»

از سوی دیگر در برخی روایات – به خاطر سنت های زشت و ناپسندی که در گفتار و رفتار افراد در عید نوروز مشاهده می شده – برخورد پیامبر (ص) یا امامن معصوم (ع) را نسبت به این عید با تلخی ترسیم کرده است که با توجه به چهار نکته گفته شده به خوبی در می یابیم هرگاه ارزش ها و معیار های سلامت و سعادت اشخاص زیر سووال رود ، مخالفت معارف دینی و رهبران مذهبی دیده می شود . از این رو امیر مومنان امام علی (ع) می فرمایند : « امروز برای ما عید است و فردا هم عید ماست و هرروزی که در آن نافرمانی خدا صورت نگیرد برای ما عید است . »

پایان

منبع مطلب : احمد لقمانی ، کتاب جوانان ، پرسش ها و پاسخ ها ، جلد اول 

 




تاریخ : سه شنبه 89/1/17 | 11:32 صبح | نویسنده : سید علی سیادتی | نظر

به بهانه هشتم اسفند؛ سالروز تاسیس امور تربیتی حقایقی از درخت سبز امور تربیتی
امور تربیتی نهادی است که در وزارت آموزش و پرورش با مهندسی شهیدان رجایی و باهنر تاسیس گردید و تاکنون ثمرات بسیار ارزشمندی برای انقلاب داشته است از جمله هدایت و رهبری نسل جوان در دوران 8سال دفاع مقدس، فضاسازی فرهنگی برای دفاع از ارزش های انقلاب در مدارس، ترویج فرهنگ انسان سازی برای تصدی مدیریت های آینده کشور، تحکیم سازه های معنوی خانواده هایی که در آینده دانش آموزان با آن روبرو هستند، مقابله با توطئه های فرهنگی استکبار و به طور خلاصه پرورش استعدادهای آینده سازان میهن اسلامی.
    مربی تربیتی چه وظایفی را به عهده دارد
    مربی تربیتی برای رسیدن به اهداف بلند و با ارزش خود وظایف زیر را به عهده دارد:
    ¤برنامه ریزی و اجرای مراسم در ایام الله و مناسبت ها، مثلاماه رمضان، دهه فجر، اوقات فراغت پایگاه های تابستانی و...
    ¤ برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری برای رسیدن به اهداف تربیتی که این مسابقات قریب به 40مسابقه می باشد. برخی از این مسابقات عبارتند از: مسابقات قرآنی (حفظ، قرائت، مفاهیم) احکام، نهج البلاغه، اذان، تواشیح، انشای نماز) هنری شامل (خطاطی و نقاشی با گرایش های مختلف، تذهیب، کاریکاتور، مینیاتور، نمایش نامه، سرود و...) ادبی شامل (کتابخوانی، مطالعه تحقیق، داستان نویسی، شعر و...)
    ¤برگزاری اردو و بازدیدها
    ¤برگزاری مراسم آغازین
    ¤تدریس در کلاس های پرورشی
    ¤شرکت در جلسات اداره و انجمن اولیاء و...
    ¤راه اندازی و نظارت بر کتابخانه، نوارخانه، تهیه سرود برای مناسبت ها و...
    ¤مدیریت تشکل های دانش آموزی (بسیج، انجمن اسلامی، شورای دانش آموزی، پیشتازان، فرزانگان، هیئت های مذهبی و...
    ¤و...
    مربیان تربیتی برای اجرای برنامه های پیش بینی شده در مدرسه چند روز در هفته فرصت دارند؟
    با حذف امور تربیتی که کاری نداریم مغرضانه بوده یا نبوده برابر دستورالعمل ارسالی برای هر 25دانش آموز یک ساعت فعالیت تربیتی تعریف شده بود یعنی فرض کنید برای یک واحد آموزشی 200نفره در هر هفته فقط 2روز مربی در مدرسه حضور داشت و استدلال هم بر این بود که باید همه کار تربیتی انجام دهند چون کاربزرگی می باشد. این شعار ظاهری بسیار آراسته دارد ولی با کمی تامل بسیار خطرناک برای ادامه حیات امور تربیتی بود زیرا در دنیای کنونی که همه چیز به صورت تخصصی و فوق تخصصی انجام می پذیرد چطور ممکن است مقوله تربیت که از پیچیدگی خاصی هم برخوردار است توسط همه انجام شود؟ آیا این به معنای بی توجهی به ظرافت های امور تربیتی نیست؟ آیا دبه بهانه هشتم اسفند؛ سالروز تاسیس امور تربیتی حقایقی از درخت سبز امور تربیتی
امور تربیتی نهادی است که در وزارت آموزش و پرورش با مهندسی شهیدان رجایی و باهنر تاسیس گردید و تاکنون ثمرات بسیار ارزشمندی برای انقلاب داشته است از جمله هدایت و رهبری نسل جوان در دوران 8سال دفاع مقدس، فضاسازی فرهنگی برای دفاع از ارزش های انقلاب در مدارس، ترویج فرهنگ انسان سازی برای تصدی مدیریت های آینده کشور، تحکیم سازه های معنوی خانواده هایی که در آینده دانش آموزان با آن روبرو هستند، مقابله با توطئه های فرهنگی استکبار و به طور خلاصه پرورش استعدادهای آینده سازان میهن اسلامی.
    مربی تربیتی چه وظایفی را به عهده دارد
    مربی تربیتی برای رسیدن به اهداف بلند و با ارزش خود وظایف زیر را به عهده دارد:
    ¤برنامه ریزی و اجرای مراسم در ایام الله و مناسبت ها، مثلاماه رمضان، دهه فجر، اوقات فراغت پایگاه های تابستانی و...
    ¤ برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری برای رسیدن به اهداف تربیتی که این مسابقات قریب به 40مسابقه می باشد. برخی از این مسابقات عبارتند از: مسابقات قرآنی (حفظ، قرائت، مفاهیم) احکام، نهج البلاغه، اذان، تواشیح، انشای نماز) هنری شامل (خطاطی و نقاشی با گرایش های مختلف، تذهیب، کاریکاتور، مینیاتور، نمایش نامه، سرود و...) ادبی شامل (کتابخوانی، مطالعه تحقیق، داستان نویسی، شعر و...)
    ¤برگزاری اردو و بازدیدها
    ¤برگزاری مراسم آغازین
    ¤تدریس در کلاس های پرورشی
    ¤شرکت در جلسات اداره و انجمن اولیاء و...
    ¤راه اندازی و نظارت بر کتابخانه، نوارخانه، تهیه سرود برای مناسبت ها و...
    ¤مدیریت تشکل های دانش آموزی (بسیج، انجمن اسلامی، شورای دانش آموزی، پیشتازان، فرزانگان، هیئت های مذهبی و...
    ¤و...
    مربیان تربیتی برای اجرای برنامه های پیش بینی شده در مدرسه چند روز در هفته فرصت دارند؟
    با حذف امور تربیتی که کاری نداریم مغرضانه بوده یا نبوده برابر دستورالعمل ارسالی برای هر 25دانش آموز یک ساعت فعالیت تربیتی تعریف شده بود یعنی فرض کنید برای یک واحد آموزشی 200نفره در هر هفته فقط 2روز مربی در مدرسه حضور داشت و استدلال هم بر این بود که باید همه کار تربیتی انجام دهند چون کاربزرگی می باشد. این شعار ظاهری بسیار آراسته دارد ولی با کمی تامل بسیار خطرناک برای ادامه حیات امور تربیتی بود زیرا در دنیای کنونی که همه چیز به صورت تخصصی و فوق تخصصی انجام می پذیرد چطور ممکن است مقوله تربیت که از پیچیدگی خاصی هم برخوردار است توسط همه انجام شود؟ آیا این به معنای بی توجهی به ظرافت های امور تربیتی نیست؟
ر این چند سال حذف امور تربیتی کدام مدرسه توانست از تمام همکاران در جهت اجرای برنامه های تربیتی اش استفاده نماید.
    امور تربیتی و موانع پیش رو
    امور تربیتی در آموزش و پرورش در چندین سال های اخیر ضربات بسیار سهمگینی را خورد به طوری که حتی با عزم مسئولین بلندمرتبه کشور هم هنوز که هنوز است نتوانسته جایگاه خود را پیدا نماید. برخی از نکته هایی که به امور تربیتی آسیب رسانده و می رساند عبارتند از:
    1- براساس قانونی که در زمان حذف امور تربیتی صورت پذیرفت مقرر گردید دولت کوچک شود بنابراین بهترین فرصت بود که کم توجهی نسبت به امور تربیتی اعمال تربیتی تا حد امکان کوچک شد وتشکیلات منسجم را از آن گرفتند. به قول شهید مظلوم بهشتی که فرمودند هیچ مجموعه ای بدون تشکیلات به جایی نمی رسد، دیدیم که اولین ضربه از همین ناحیه بر پیکره امور تربیتی وارد شد.
    به طوری که بعد از احیای امور تربیتی باز هم کمبود تخصیص نیروی انسانی در مدارس به چشم می خورد و هیچ دردی از دردهای بخش پرورشی مداوا نشده است. در حال حاضر برای تخصیص معاونت پرورشی در مدارس بودجه ای پیش بینی نشده و به خصوص در مدارس راهنمایی و متوسطه پسران کسی حاضر نیست این پست را در مدارس تصدی نماید زیرا حق الزحمه آن در ماه حدود 15تا 30هزار تومان است که مربی برای آن باید در ماه حداقل 8روز اضافه به مدرسه برود!
    2- تضعیف اموال و امکانات امور تربیتی
    کلیه امکانات و اموال امور تربیتی بعد از حذف امور تربیتی در قسمت های دیگر آموزش و پرورش تقسیم شد. بعد از احیای امور تربیتی معاونت پرورشی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن تا دندان مسلح- که از هیج ابزاری برای حمله فرهنگی خود کوتاهی نمی کند- آماده شد. از یک طرف دشمن برای رسیدن به اهداف خود از ابزارهایی همچون ماهواره، اینترنت، گوشی های همراه، بازی های رایانه ای و... بهره مند است ولی در طرف مقابل امور تربیتی حتی برای اجرای کوچکترین کارهای تبلیغاتی خود از امکانات اولیه نیز بی بهره مانده است! آیا می توان با چند برگه کاغذ با شعارهای سیاه و سفید به جنگ تبلیغات حساب شده و رنگین بیگانگان رفت.
    3- تعریف نشدن منابع مالی متناسب با فعالیت ها
    همانطوری که مستحضر هستید کارهای فرهنگی نیاز به بودجه دارد. در این وضعیت فرهنگی دشوار که شبیخون فرهنگی دشمن به اوج خود رسیده چطور با دست خالی می خواهیم مثلابه دانش آموزان پسر دبیرستانی بگوئیم بیایید در مسابقه قرآن شرکت کنید؟ با چه انگیزه ای؟ خوب است بدانید در کنار مربیان تربیتی نهادهایی هم وجود دارند که برای اجرای یک کار فرهنگی مثلامسابقه قرآن چندین برابر امور تربیتی هزینه می کنند ولی از نظر کیفی و کمی، باز امور تربیتی حرف اول را می زند. آیا این ها شعار است یا واقعیت های تلخی است که امور تربیتی با آنها می سوزد و می سازد؟
    درختی که به دستان مطهر شهیدان باهنر و رجایی کاشته شده هرگز خشک نخواهد شد.
    چند پیشنهاد برای بهبود اوضاع امور تربیتی
    ¤ انتخاب منابع مناسب برای ارتقای علمی مربیان با استفاده از نیازسنجی و نظرسنجی از خود مربیان برای کیفیت بخشی به برنامه های تربیتی.
    - طراحی برنامه های تربیتی برای نسل امروز و نسلی که در آینده می خواهد زندگی کند.
    - استفاده از ذخیره های تربیتی (مربیان توانمندی که سال ها در بخش تربیتی استخوان خرد کرده اند) با تشکیل گروه های تخصصی.
    - تدوین برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای رسیدن به اهداف تربیتی با استفاده از امکانات روز مثل فن آوری اطلاعات و...
    - تقویت بنیه مالی بخش امور تربیتی از طریق جذب درآمدهای مختلف و همچنین جذب قسمتی از 5درصدی که سازمان ها مواظف هستند دراختیار آموزش و پرورش قرار دهند و همچنین قرار دادن ردیف بودجه ای از سوی دولت برای این امر مهم.
    ¤ بازسازی تشکیلات امور تربیتی و توسعه کمی و کیفی این بخش.
    - تغییر نگرش مسئولین مربوطه در تامین منابع مالی و انسانی با استفاده از برگزاری همایش ها و نشست های علمی.
    - اختصاص شبکه تربیتی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی با استفاده از توانمندترین نیروهای هنری برای تحقق اهداف تربیتی در کشور و یا حداقل اختصاص برنامه هایی از تولیدات صدا و سیما برای این مجموعه.
    - به روز کردن اطلاعات مربیان و معاونان پرورشی و همسو نمودن دیگر نهادهای فرهنگی با امور تربیتی.
    در پایان امید است با تغییر نگرش ها نسبت به معاونت باارزش تربیتی در آموزش و پرورش تحولات چشمگیری که در شان جمهوری اسلامی می باشد را در این وزارت خانه شاهد باشیم؛ در وزارت خانه ای که عظیم ترین سرمایه یعنی سرمایه انسانی را داراست.
    مسعود هرورانی
    

http://www.magiran.com/npview.asp?ID  

 

 




تاریخ : پنج شنبه 88/11/29 | 9:22 صبح | نویسنده : سید علی سیادتی | نظر

پیشاپیش هشتم اسفند سالروز تاسیس نهاد مقدس امورتربیتی را به همکارن محترم تبریک میگو یم




تاریخ : چهارشنبه 88/11/21 | 8:14 صبح | نویسنده : سید علی سیادتی | نظر

                                                                همگام با امت حزب الله در راهپیمائی 22بهمن ماه

ما می توانیم دشمنان داخلی وخارجی را بار همیشه ناامید کنیم




تاریخ : سه شنبه 88/11/20 | 11:19 صبح | نویسنده : سید علی سیادتی | نظر

  • آقا موسا
  • وبلاگ من
  • اس ام اس دون
  • قالب وبلاگ
  • فال انبیاء
    فال انبیاء