ویژگیهای افراد خلاق
روانشناسان از دیرباز به ویژگیهای فردی و شخصی علاقهمند بودند. که برخی افراد را قادر میساخت تا بیش از دیگران خلاقیت نشان دهند. این ویژگیها مانند: کنجکاوی، غیرمعمول بودن، تکرو، انعطافپذیر، مخاطرهپذیر، خیالپرداز و ناهمرنگ از ویژگیهایی هستند که تابع عواملی مانند هوش و شخصیت افراد میباشند که به عنوان عوامل فردی یا ویژگی افراد خلاق نامبرده میشوند. اما آنچه در نوشتار حاضر به عنوان ویژگیهای افراد خلاق مورد بررسی قرار میگیرد، ویژگیهای کلّی میباشد که نسبتاً در هم? افراد خلاق به صورت مشترک وجود دارد و نگرش افراد خلاق را نسبت به مسائل موجود و روابط بین پدیدهها، مورد بررسی قرار میدهد.
- «آشناییزدائی» و «استغراق»: گاردنر با بررسی هفت شخصیت خلاق قرن حاضر: انیشتین فروید، گاندی، ت س. الیوت، استرا وینسکی، پیکاسو و مارتا گراهام، در بیان ویژگیهای آنان اظهار میدارد:
شخص خلاق، دو تمایز با همستیز دارد. یکی مورد سئوال قرار دادن هر پیشفرض و انکار شیوههای معمول تفکّر و دیگری به کمال پرداختن به موضوعی خاص، کاوشی نظامدارتر، جامعتر و ژرفتر دربار? آن به طریقی که کسی تاکنون به آن حد، دست نیافته است. (خسرو نژاد به نقل از گاردنر 1386:16)
همانگونه که پیداست، ویژگی اول بیانگر: «آشناییزدائی» و ویژگی دوم بیانگر «تعمیق و استغراق» میباشد. در «آشناییزدائی»، فرد خلاق با انکار و شیوههای معمول و رایج، راهی نو و غیرمعمول را انتخاب میکند و با استفاده از ویژگیهای دوم به بررسی موضوعی به صورت جامع، کامل و ژرف میپردازد که تاکنون کسی به صورت مذکور به این چنین بررسی نپرداخته است.
- «پسنشینی» و «استفهام»: نلر در اثر بسیار خوب خود به نام هنر، علم خلاقیت، بحثهایی عمده را در مورد فرایند ذهنی آفرینشگر آورده است و کنش آفرینش را مورد بررسی قرار داده است. وی علاوه بر مفهوم «استغراق»، دو مفهوم «پسنشینی» و «استفهام» را از ویژگیهای افراد خلاق بر میشمارد و «استغراق» را به معنای تمرکز شدید و طولانی بر موضوع خاص میداند و آنرا موجب شادی تخیّل و آزادسازی فکر میداند.
همین مؤلف میگوید: تمرکز شدید بر روی موضوع خاص، ممکن است فکر فرد را محدود سازد و مانع آفرینشگری شود. مؤلف مذکور بر این باور است که فرد خلاق باید «... به انداز? کافی از کار خود پس نشیند تا کار خود را از دور ببیند، به طوری که بتواند با او حرف برند.» این مؤلف به طور ضمنی اشاره میکند که این پسنشینی، نوعی استقلال به رأی را به همراه دارد. وی استفهام را، آرایش مجدد تجربهها دانسته است و میگوید «به عنوان یک قاعده، مردم اتفاقات نادر را بیشتر مورد سئوال قرار میدهند، تا حقایقی را که با آنها آشنایی دارند. بنابراین برای اندیشیدنی خلاقانه، بایستی بتوانیم به آنچه که کاملاً برایمان بدیهی است از نو نظر افکنیم.» (نلر 7-369:66) در همین زمینه، خسرو باقری در مقالهای تحت عنوان «تعلیم و تربیت از منظر پست مدرنیسم» میگوید که وظایف معلم در ارتباط با فراگیر، سه وظیف? عمده میباشد تا بتواند افرادی خلاق پرورش دهد. این وظایف به نوعی از ویژگیهای افراد خلاق به شمار میرود که به نظر میرسد همپوشی بسیاری با ویژگیهای افراد خلاق از نظر نلر (استغراق، پسنشینی و استفهام) دارد. وی میگوید: فراگیر باید به سه صورت با یک متن مواجه شود:
الف: «خواندن در درون متن»، در این مرحله، فرد به عنوان یک خواننده متن را میخواند و اطلاعات آن را درک میکند؛
ب: «خواندن بر فراز متن»، در این قسمت فرد به ورای متن میرود و آن را تفسیر میکند؛
ج: «خواندن از موضوع مخالف»، در این مرحله فرد متن را از موضوع مخالف میخواند و مفروضاتی را که در مرحل? دوم به دست آورده است، مورد سئوال و بازپرسی قرار میدهد. (پروار، حمیدرضا به نقل از باقری 7-1381:86). به نظر میرسد که فعالیت «الف» همپوشی با «استغراق»، فعالیت «ب» همپوشی با «پسنشینی» و فعالیت «ج» همپوشی با «استفهام» در ویژگیهای مورد نظر نلر دارد. نلر اعتقاد دارد که «آرایش مجدد» که در استفهام مورد نظر است اساساً از دانش موجود سرچشمه میگیرد. «چنین آرایشی، نمایانگر رابطهای متقن میان واقعیتهایی است که قدرتهای شناخته شدهای است، اما به غلط، با یکدیگر بیگانه تلقی شدهاند.» (نلر 1369:5) همچنین به نظر میرسد که مفهوم آرایش مجدد دانش، همپوشی بسیاری با آنچه مک لید و کراپلی تحت عنوان «ارتباط خلاقانه» مطرح میکنند و آن را از فعالیتهای کلامی میدانند که برای پرورش خلاقیت مؤثر است و در بیان آن میگویند:
ارتباط خلاقانه، روشی است برای اتصال عناصری که به نظر نمیرسد به هم تعلق داشته باشند. در اصل عمده اینگونه تفکر «آشنا ساختن آنچه بیگانه مینماید» و «بیگانه ساختن آنچه آشنا جلوه میکند» است. معنای این امر آن است که به اشیاء یا فرایندهای کاملاً آشنا، طوری نگریسته شود که گویی در واقع معلوم نیست آنها به چه کار میآیند. (مک لید وکراپلی 1-1989:170)
- «رهایی از دانستگی»: کریشنا مورتی در اثر خویش با عنوان «رهایی از دانستگی» کلیه یادگیریهای قبلی را نوعی شرطیشدن تلقّی کرده و شرط رسیدن به حقیقت را، آزادکردن ذهن از یادگیریهای یاد شده و ارتباط بیواسط? ذهن با طبیعت و یا موضوع مورد مطالعه، به طور کلّی میداند. «رهایی از دانستگی» موجب پیوند آفریننده با آنچه که «هست» میگردد و ارتباطاتی را که وجود داشته ولی تاکنون ناشتاخته مانده را کشف مینماید. در همین راستا استاد مطهری در کتاب مسئله شناخت، یکی از موانع شناخت را تعصّب میداند و در اثر مذکور اشاره مینماید که:
انسان، طوری آفریده شده است که اگر روح انسان از نظر عاطفی رنگ به خصوصی داشته باشد، نمیتواند حقایق را آنچنانکه هست ببیند، بلکه مطابق آن رنگ میبیند. (مطهری 1374:133)
چه زیبا میفرماید علی(ع): «مَن عَشِقَ شَیئاً اَعشی بَصَرَهُ وَ اَمرَضَ قَلبَهُ». (نهجالبلاغه، خطب?107)
احتمالاً بر مبنای چنین درکی از آفرینش میباشد که برخی از متفکّرین به دوران کودکی اصالت بخشیدهاند و آن را دورهای میدانند که کودک فارغ از تعصّبات و رهایی از دانشهای موجود به آفرینشگری دست میزند. کودک با هم? جهان ناآشناست و هیچگونه آگاهی قبلی به پدیدهها ندارد و در برخورد با آنها هر بار سئوالی تازه میپرسد، و متّکی بر کنجکاوی ذاتی خود، به دنبال کشف پاسخ میرود. پیاژه، پدر علم روانشناسی، تحوّلی در پاسخ به این سئوال که آیا ما میتوانیم به گونهای دائم و تا زمان مرگ به صورت نظام باز باقی بمانیم؟ اظهار میدارد که «این آرمانی است که من شخصاً سعی میکنم بدان نائل گردم. یعنی کودک ماندن تا پایان زندگی. کودکی، عالیترین دور? خلاقیت است» (برنگیه:1358:199) همچنانکه آلبرت اینشتین در پاسخ به این سئوال که چگونه به نظری? نسبیت دست یافته است میگوید: «از خود سئوال کودکانه پرسیدم و سپس به دنبال پاسخ رفتم.» (خسرو نژاد 1382:163) با ویژگیها و شرایطی که باید یک نظام تربیتی برای پرورشدهند? فراگیر فراهم آورد تا افرادی خلاق پرورش دهد، حال این سئوال مطرح است که چه نوع تعلیم و تربیتی با چه روشهایی نیاز است تا افراد خلاق برایند یک نظام تربیتی باشد؟ در قسمتهای بعد به این موضوع میپردازیم و آن را مورد ملاحظه قرار میدهیم.
.: Weblog Themes By Pichak :.